تا شعر برجاست شاملو با ماست

هرگز از مرگ نهراسیده‌ام

اگرچه دستان‌اش از ابتذال شکننده‌تر بود.
هراسِ من - باری- همه از مردن در سرزمینی‌ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد . . .
فردا دوم مرداد است و سالگردشاعر عشق وآزادی ،مردی که عاشقانه وآزادانه زیست و عاشقانه وآزادانه مرد و شاعری که در برابر ظلم تسلیم نشد. شاعری که همواره به ابتذال و بی عدالتی نه گفت و درجستجوی عشق و عدالت ومهر ورزی بود. او فریاد زننده ی درد مشترک بود. با اینکه فردا نمی توانم امامزاده طاهرباشم ولی یک هفته است دلم آنجاست. این روزها شعرهای شاملو با صدای زیبایش راگوش می دهم و بیش از هرزمان خویشاوندیش را حس می کنم. مگرنه اینکه خود گفته بودمن خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در استین پنهان نمی کند.نه ابرو در هم میکشد نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه بان دیگران است. 

شاملو را با خروس زری پیرهن پری شناختم و با شعرهایش عشق را آموختم، آنجا که می گفت: 

 

دوستت دارم

بی آنکه بخواهمت

سالگشتگی ست این؟

که به خود بپیچی ابر وار؟

بغری، بی انکه بباری؟


سال گشتگی ست این؟

که بخواهی اش

بی آنکه بیفشاریش؟


سالگشتگی ست این؟

خواستنش

تمنای هر رگ

بی آنکه در میان باشد

خواهشی حتی؟

نهایت عاشقی ای ست این؟

آن وعده دیدار در فراسوی پیکرها؟ 

  

هرگاه از عشق واحساس نا امید شدم یاد شاملو وآیدا افتادم وباور کردم که عشق و عاشقی هنوز وجود دارد.  در زمانی که شهوت جای عشق واحساس را گرفته شاملو انسانی را در کنار خویش آیینه وار تا در او بخندد و بگرید و او را در فراسوی مرزهای تن دوست داشته باشد.   

وقتی بی تاب معشوق شدم خواندم 

 چه بی تابانه میخواهمت

ای دوریت

آزمون تلخ زنده به گوری 

   

درکنار عاشقانه ها باور داشت که شعر باید شامل دغدغه های اجتماع باشد. برایم از آنها که دهانها را می بویند نوشت و در دشوارترین مراحل ندا داد:من درد مشترکم مرا فریاد کن.  

 

وقتی از روزگار و آدمهاش ناامید شدم، خواندن شعرش مرا به آمدن آن روز امیدوار کرد حتی اگرنباشم.

واین چنین است که شاملو جاودانه است ونامیرا. حتی اگر سنگ قبرش شکسته باشد ولی او در دلهای ما جاودانه است.

نظرات 1 + ارسال نظر
پرنیان شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

روزگار غریبیست نازنین!

سلام عزیز دلم ...

سلام مهربون من. عاشققققققتم. یه دونه ای. چه خوب شد این رو تو نوشتی با اینکه همیشه ورد زبونمه ، یادم نبود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد